إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ

من از روى اخلاص، پاكدلانه روى خود را به سوى كسى گردانيدم كه آسمان‌ها و زمين را پديد آورده است؛ و من از مشركان نيستم.۱

بادهٔ قرآنی ۷: وجهِ آدمی را محلِ توجّه او می‌سازد. آدمی به هر چه توجه کند، از آن انرژی می‌گیرد، رنگ‌وبوی آن را می‌گیرد و کم‌کم شبیه آن می‌شود. مثل یک دیشِ ماهواره که بسته به اینکه به کدام جهت رو کرده باشد، شبکه‌های خاصی را نشان می‌دهد.

برخی محل توجه‌شان دنیاست، پس شبیه دنیا می‌شوند؛ شبیهِ ساحتِ پست و پایینِ حیات.

برخی محل توجه‌شان آخرت است، پس شبیه آخرت می‌شوند؛ شبیه ساحتِ برتر حیات.

اما برخی محل توجه‌شان نه دنیاست و نه آخرت. آنها جز به خودِ خدا به چیزی توجه ندارند. دین‌شان خالصانه او را دوست داشتن است، «ملت عشق» دین آنهاست که دینِ یگانه‌ای است از همهٔ دین‌ها جدا.۲

دنیا تمام می‌شود، آخرت نیز. هر یک غروب خود را دارند و از «آفلین» هستند.

پاکدینانِ رهایی‌یافته‌ای مثل ابراهیم (ع)، غروب‌کنندگان را دوست ندارند.۳ اینگونه است که چه در دنیا باشند و چه در آخرت، وجه‌شان همواره با نورِ بی‌غروبِ الهی می‌درخشد.

وجهِ آنان، محل انعکاس نورِ رُخ یار است. و آن که چُنین نوری را در رخ چُنان اولیایی ببیند، به سمت‌وسوی الهی شدنِ وجه‌اش راه یافته و در مسیرِ طلوع است و اشراق؛ ان‌شاءالله.

▫️علی‌اکبر قزوینی


  1. انعام: ۷۹ ↩︎
  2. ملتِ عشق از همه دین‌ها جداست/ عاشقان را ملت و مذهب خداست. (مولانا، مثنوی معنوی) ↩︎
  3. قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ/ [ابراهیم] گفت: «من غروب‌کنندگان را دوست ندارم!» (انعام: ۷۶) ↩︎