قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ

بگو: «چه كسى شما را از تاریکی‌هاى خشكى و دريا می‌‏رهاند؟ در حالى كه او را به زارى و در نهان می‌خوانيد كه “اگر ما را از اين مهلكه برهاند البته از سپاسگزاران خواهيم بود.”»۱

بادهٔ قرآنی ۸: آدمی در تاریکی‌های متعدد گرفتار است، تاریکی‌های درون و بیرون. 

آدمی در پی نجات است، در پی بیرون آمدن از زندان‌ها و سیاه‌چال‌های تاریکی که خودش را در آنها می‌یابد. 

او برای این نجات، هر کسی را می‌خواند. به هر دستاویزی چنگ می‌زند. 

او فطرتاً می‌داند که نجات‌دهندهٔ حقیقی و تنها نجات‌دهنده او است؛ خداوندی که جز او خدایی نیست، خدای یگانهٔ بی‌همتا. 

پس آنگاه که کار به نهایتِ شدت و تاریکی به حداکثرِ ظلمت که می‌رسد، دست از همه می‌شوید و با دلی زار خدا را می‌خواند. 

آدمی قول می‌دهد که این بار اگر خدا به او رحم کند و نجاتش دهد، قدردان این نعمتِ رهایی خواهد بود. 

و خدا، که دارای رحمت واسعه (گسترده و فراگیر) است، این دعا را مستجاب می‌کند و آدمی را از دل ظلمات بیرون می‌آورد. 

با این‌همه، انسانِ فراموشکار دیری نمی‌گذرد که از یاد می‌برد تنها خداوند است که او را از تاریکی‌ها و هر رنجی نجات داده است، و عهد خویش را می‌شکند. 

او دوباره خدایان دیگر را به جای خداوند می‌خواند، و اینگونه به خودش ظلم می‌کند و باز در تاریکی فرو می‌رود. 

خوشا به حال کسانی که این آیه را هشداری به خود می‌گیرند و چون نجات را از خداوند خواستند و نجات یافتند، دیگربار به وادی کفر و ظلمت باز نمی‌گردند. 

این آیه، سرزنشِ خداوند به آدمی نیست؛ هشداری است برای بیداری. 

خوشا به حال آنها که هشدارها را جدی می‌گیرند. 

▫️علی‌اکبر قزوینی


  1. انعام: ۶۳ ↩︎