يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ
تبهكاران از سيمايشان شناخته مى شوند، و از پيشانى و پايشان بگيرندشان…۱
بادهٔ قرآنی ۹: مُجرم کسی است که جِرم دارد، و جِرم یعنی سنگینی. مجرم کسی است که سنگینیِ معصیت را بر دل خویش دارد. و معصیت، عصیان در برابر خداوند است، گردنکشی در برابر قوانین هستی است؛ قوانین معنوی و مادی که البته هر دو در باطن یکی هستند.
سنگینیِ این جرمِ تیره بر دل، اثرش را بر چهره (سیما) نشان میدهد. برای همین، نیازی نیست فرد مورد پرسش قرار گیرد۲؛ رنگِ رُخساره خبر میدهد از سرّ درون.۳
اما این سنگینی، باید تخلیه شود؛ درست مثل کسی که غذای مانده و فاسد خورده و حالا باید همهٔ آنها را بالا بیاورد ــ تا دوباره سبک شود.
پس سنگینی و تیرگیِ گناه و معصیت نیز باید از مُجرم گرفته (اخذ) شود تا او بتوانید به مسیرِ ابدیِ حیات ادامه بدهد.
بنابر آنچه گفته شد، این اخذ یا مؤاخذه چیزی نیست که خدایی ــ نعوذ بالله ــ شکنجهگر، که از آزار مخلوقات خویش چُنان ستمگرانِ دنیایی لذت میبرد، برای خنک شدن دل خودش انجام دهد. پناه میبریم به خودِ خدا از شرّ این تصویرها و تصوّراتِ زشت و نادرست از خدای سُبحان.
فرایندی که طبق آن سیاهی و سنگینی از مُجرم گرفته میشود، مطابق قوانین هستی است؛ یک امرِ وجودی است که درونِ خودِ هستی و وجودِ آدمی وجود دارد. نام دیگر فرایندهایی نظیر این، سنّت الهی است. و چنین فرایندی، بهتمثیل در آیه، از طریق پیشانی و پا انجام میشود. یعنی از فرق سر تا نوک پای مُجرم درگیر این فرایندِ قاعدتاً دردناک است.
اما این درد را خودِ مُجرم برای خودش مهیا کرده است. او نشانههای خداوند را در کتاب هستی، کتاب دلِ خویش و کتابِ وحی نادیده گرفته و آنها را مسخره کرده و افسانه و توهمّ پنداشته است. و اوست که اینک با خودش روبروست.
خداوند هرگز به مخلوقات خویش ستم نمیکند.۴
▫️علیاکبر قزوینی
- الرحمن: ۴۱ ↩︎
- فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ/ در آن روز از هيچ انس و جن درباره گناهش پرسشى نشود. (الرحمن: ۳۹) ↩︎
- رنگ رخسار خبر میدهد از سرّ ضمیر. (سعدی، غزلیات) ↩︎
- این مضمون در آیات مختلفی از قرآن آمده است، برای نمونه: إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ/ خدا به هيچوجه به مردم ستم نمیكند ليكن مردم خود بر خويشتن ستم میكنند. (یونس: ۴۴) ↩︎