تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ

نزدیک است كه دوزخ از خشم شكافته شود. هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند، نگاهبانانِ آن از ايشان پرسند: «مگر شما را هشداردهنده‏‌ای نیامد؟!»۱

بادهٔ قرآنی ۱۲: مولانا از زبان همهٔ اجزای عالم هستی، از جمله آن چیزهایی که ما جمادات و موجودات بی‌جان می‌خوانیم، می‌سُراید:

ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامُشیم
۲

جهنم نیز یکی از این موجودات است. این چیزی که فقط یک کیفیت نیست بلکه مکانی ملموس نیز هست، و در ساحت زندگیِ پس از دنیا پذیرای برخی از مخلوقات خدا خواهد بود (مخلوقاتی که صاحب اختیار و قوهٔ تمیزِ درست از نادرست بوده‌اند)، با آن مخلوقات برخورد تندی خواهد داشت. و دلیل این برخورد تند نیز روشن است: چرا شما به پیام‌ها بی‌توجه بودید؟

این مکان و نگهبانان آن، که پیوستگی باطنی با هم دارند و قرار است تا مدتی به عنوان یک کورهٔ کیمیاگری برای خالص‌سازی کسانی عمل کنند که در کورهٔ دنیا (همین عالم فیزیکی ما) درس‌های خود را نگرفتند و «از کوره در رفتند»، چیزی را می‌پرسند که پاسخش روشن است: «آیا هشداردهنده‌ای نزد شما نیامد؟» 

البته که آمد. هشداردهنده‌های بیرونی و درونی در انواع و اقسام شکل‌ها و با پیام‌های متنوع آمدند. اگر هشداردهنده نیامده باشد، ورود به جهنم بلاموضوع است. نمی‌شود به کسی درس نداد و او را را در امتحان رد کرد! ساکنان جهنم کسانی‌اند که هشدارها را دیدند و شنیدند اما پیوسته و عامدانه، آنها را ندیده و نشنیده گرفتند. 

و اکنون که هنوز نه مرگ به سراغ مخاطب قرآن آمده و نه دنیا به پایان رسیده، این آیه خودْ در حکم هُشداری است برای هُشیاری.

خوشا به حال آنها که هشدارها را جدی می‌گیرند، جهنم و کیفیت سخت زندگی در آن را انکار نمی‌کنند و دروغ نمی‌پندارد، و پیش از مرگ می‌میرند و بیدار می‌شوند. 

و بدا به حال کسانی که به هر دلیل، از جمله دین را در قامت کاسبان مذهبی تعریف کردن و خود به دنبال تحقیق نرفتن، از پیام‌های الهی رویگردان می‌شوند و غرقِ دنیا. 

فرصتی اندک برای بیداری مانده است. وقت سحر است و روز در پیش. تا وقت هست، همین حالا، باید بیدار شد.   

▫️علی‌اکبر قزوینی


  1. مُلك: ۸ ↩︎
  2. مثنوی معنوی. ↩︎