میکنیم اینک به نام او شروع
از سحر تا صبح کآید آن طلوع
دست ما در دستِ او وآن اولیا
کآمدند از بهر احمد اوصیا
از شراب احمدی مستیم مست
نی همین حالا، که از عهد الست…
میکنیم اینک به نام او شروع
از سحر تا صبح کآید آن طلوع
دست ما در دستِ او وآن اولیا
کآمدند از بهر احمد اوصیا
از شراب احمدی مستیم مست
نی همین حالا، که از عهد الست…
آن کس که تو را دید ز خود رَست، حسین!
دل از همه بُگسست و به تو بست، حسین!
غیر از تو چرا یارِ دگر بُگزینیم؟
عشق تو همان کمالِ عشق است، حسین!