ماه رمضان آمده از راه عزیزان
ماه رمضانی است که خود فصل بهاران
ماه خوشِ یاری که جز او یار نداریم
ماه سحر و یاسمن و سوسن و ریحان
ماه رمضان آمده از راه عزیزان
ماه رمضانی است که خود فصل بهاران
ماه خوشِ یاری که جز او یار نداریم
ماه سحر و یاسمن و سوسن و ریحان
سحر اصلِ کلام عاشقانه است
سحر عشق است، عشقِ بیبهانه است
سحر بارانِ عشق است و رهایی
در او پیداست نورِ کبریایی
ببین لادن سحر را که چه زیباست
چنان زیبا که گویی عین رؤیاست
نه آن رؤیا که خواب است و خیال است
نه آن دلبر که وصلِ او محال است
تو که بیدار هستی اندر این ماه
تماشا کن سحر را در سحرگاه
کنون که آمد از رَه لیلةالقدر
شده وقت رها گشتن از این قبر
کدامین قبر بدتر زین پلید است
همان نفْسی که جانت را دریده است
شب بیست و سه آمد از مَهِ یار
شبی که مینگردد هیچ تکرار
در یادداشتی دیگر، از این گفتیم که شب قدر چه ماهیت و کیفیتی دارد؛ هرچند کسی جز انسان کامل به درک حقیقتِ این شب نمیتواند رسید. بااینحال، «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم بهقدر تشنگی باید چشید.» در یادداشت حاضر قصد داریم با همین رویکرد، تلاش کنیم تا انشاءالله دریابیم از میان همهٔ دعاهایی که در این شبِ پُرقدر میتوان به درگاه الهی داشت، بهترینِ آنها چه دعایی است.
باید از شب گفت و از کیفیتِ لیلی… آری، لیلی؛ یار آسمانی. شب فرا رسیده. قدر آمده. سحر است و ماهِ رمضان میبارد. آری، خودِ ماه رمضان است که چون باران میبارد… زیر باران باید رفت… پس بیا، بیا سالکِ صادق، بیا تا در این شبِ نورانی، از قدرِ این شب بگوییم…
وقت سحر است لادن
سحر
سحر
سحر…
و از نمازهای واجب، لادن
که مختص زائرانِ عاشق است
نمازی است اسراری
نامش نمازِ دیدار.
تا دیر نشده برای خودت یاری برگزین! آدمی بیدلدار و محبوب نمیتواند این جهان را از سر بگذراند. یارِ خوب، همان همدمِ همدلی است که یار و یاور انسان در سختی و آسانی و در همهٔ اوقات زندگی است. او به انسان کمک میکند در روزهای تاریک و شبهای گرفته نمانَد و از آنها عبور کند، و حضور او در روزهای روشن و شبهای پُرستاره، نهایتِ لذت را برای آدمی ممکن میسازد. یار و محبوب، رنگی از شادی را به زندگی میپاشد و طعمی از عشق را به زندگی میدهد که هیچچیز را نمیتوان جایگزین آن کرد. اما انسان کدام یار را باید برگزیند تا پس از چندی احساس نکند که مغبون شده است؟