دینم همه محبت زهرای اطهر است
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم۱
محبت حضرت زهرا (س)، که خود محبوب رسولالله و محبوب خداوند بوده است، یک مصداق راه راست (مستقیم، سریع، بدون کژی و انحراف؛ همان الصراط المستقیمِ مذکور در سورهٔ حمد۲) است که آدمی را به فطرت الهی خویش میرساند. و انسانی که الوهیت درونش بالفعل شده باشد، به وصل الهی رسیده و از زندان نفْس رها شده است. و این خودِ بهشت است.
اما شرط محب بودن، این است که محبوبِ خویش را محبوب دل مردمان کنیم. اگر کسی میگوید که دوستدار فاطمه است، و زشت زندگی میکند و زشتیِ زندگیِ او مردمان را از این بانو دلزده میکند، او مُحبِّ فاطمه نیست و تنها از این محبتِ توهمی، دانسته یا نادانسته دنبال کیسه برای خواستههای گذرای دنیوی است. پس چه بهتر که هر چه زودتر از زشتیها توبه کنیم و به سمت زیبایی برویم تا اگر نام زیبای فاطمه را بردیم، عطر خوش آن همهٔ مردمان را که فطرتاً دوستدار زیبایی هستند، متوجه این زیباترینِ زیبایان کند.
باید بدانیم که محبت فاطمه، سرمایهای است که ایجاد آن دست ما نیست و همواره محبت از سمت آنها آغاز میشود که خاندان لطف و کرم هستند و خود را زیر دِینِ هیچکس قرار نمیدهند، اما اگر منِ نوعی محبتی در دل خود نسبت به اهلبیت و این بانو احساس میکنم، باید با زیبا زندگی کردن، در حفظ این سرمایه بکوشم و این خودش یک معنای تقوا (پرهیز از زشتیها) است.
اما مقام عالی این بانو واقعا در فهم ناقص و کوتاه ما نمیگنجد:
- او حلقهٔ وصل طاهرین است همانطور که علی (ع) به معنایی دیگر حلقهٔ وصل طاهرین است.
- اگر فاطمه نبود و اگر علی نبود، نور محمدی (ص) در معنای مادی خود از نسل امامان به ما نمیرسید.
- حمل و انتقال نور پاک محمدی، پاکترینها را میطلبد و یک رمز آیهٔ تطهیر۳ و حدیث شریف کسا شاید همین است.
- محبت فاطمه، ما را به محبت پیامبر و قرآن کریم، محبت علی، و محبت همهٔ امامان دیگر (که فرزند او هستند) میرساند، و اینها همه محبوب خدا هستند؛ و مگر میشود خداوند، مُحبّانِ محبوبانش را دوست نداشته باشد؟
- مقام فاطمه آنقدر متعالی است که پدرْ او را «امّ ابیها» خطاب میکند، و خطاب پیامبر یک خطاب عادی نیست که «ما ینطق عن الهوی»۴. در این خطاب رمزها و اسراری است که باید دل به آن بدهیم شاید اندکی را بر ما مکشوف کنند و قطرهای از این بادهٔ آسمانی را در کام جان ما هم بریزند.
- حضرت فاطمه زهرا (س)، تنها بانو در میان چهارده معصوم است و خودِ این هم نکته قابل تاملی است.
او که تجلیِ تامّ «کوثر» است، به عنوان یک بانو باید از دسترس اغیار دور نگه داشته شود. لذا او (س) تماماً مستور است:
- بانویی است که در سِترِ حجاب، چشمان نامحرمان را از خود میراند.
- جسم پاک او، قرنهاست در حجاب خاک محفوظ است اما قبر او پنهان (مستور).
- و تاریخ شهادتش نیز نامُعیّن است تا بر مستوری او بیفزاید.
و همهٔ اینها شاید بدین معناست که یک رمز و تجلی لیلة القدر، آن شبِ مؤنث که قدرش از هزار ماه افزونتر است و پنهان در دل شبهای سال، همان شب که آبستنِ نور است و خورشید از بطن او متولد میشود، وجود مبارک حضرت زهراست.
و گویی میگویند توسل به این بانو و محبِ او بودن، «اسم شب» این شبِ طولانی اما مقدس است؛ همان شبی که سرشار از «سلام» است و سالکِ بیدارِ این شب را به «مطلع فجر» میرساند.
السلام علیكِ یا فاطمة الزهرا 🙏
▫️علیاکبر قزوینی
سیزدهم جمادیالاولی ١۴۴۵ هجری قمری (یکی از روزهایی که به نام شهادت حضرت زهرا (س) ثبت شده است)
ششم آذر ١۴٠٢
تهران
- بیتی را در جایی دیدم که مصرع دومش را عیناً نگه داشتهام و مصرع اول را تغییر دادم. معنای آن بیتِ مذکور هم (که نام شاعرش را نمیدانم)، همین معنایی است که از بیت درجشده در ابتدای این پست استفاده میشود. خداوند به شاعر آن بیت ارج بدهد. ↩︎
- اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ/ ما را به راه راست هدایت فرما! (فاتحه: ۶) ↩︎
- إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا/ همانا خدا میخواهد ناپاکی را از شما «اهلبیت» بزداید و پاک و پاکیزهتان گرداند. (احزاب: ۳۳) ↩︎
- وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى/ و از سر هوس سخن نمیگوید. (نجم: ۳) ↩︎