لادن
ایرانِ امروزِ ما
ایرادْ بسیار دارد
و در نحوه برگزاریِ
آیینهای عزاداریِ
حضرت اباعبدالله الحسین (ع) هم
آسیبشناسیِ فراوانی
میتوان انجام داد.
اما لادن
در همین ایرانِ امروزِ ما
چیزهایی هست
که اگر با نگاه دیگری
نگاهشان کنیم
دریافتهایی از جنس نور
برایمان دارد
دریافتهایی که
به بودنِ ما
در اینجا و اکنون
معنا میدهد.
لادن
در کانادا هم
مراسمهایی هست
که در آنها
میشود گفت
غذای نذری میدهند
مثل آیین یادبودِ
سربازان کشتهشده در جنگهای جهانی
که یک بار در یکی از این مراسم
سوپ و ساندویچ خوردم
و یادم هست
کسانی که داوطلبانه
در کار توزیع غذا
در آن سالن بزرگ بودند
ــ مخصوصاً بانوی سالخوردهای که
با ملاقه سوپ میریخت ــ
چقدر با تواضع
و چهرههایی شاداب
کارشان را انجام میدادند.
اما لادن
مواقعی هست
که در گذر از یک مسیر
گویی ناگهان تو را
دعوت میکنند
به سر سفرهٔ رزقی
از جنسی دیگر!
اینجا
در کنار این موکب
نه به بهانه نوشیدنِ فنجانی چای سبز و نبات
بلکه دقیقاً به این خاطر ایستادم
که لذت پاسخ به آن دعوت را
زیرِ کامِ جان
مزهمزه کنم.
لادن
در آن مراسم کانادایی هم
عشق جریان داشت
اما تو میدانی
که عشق به حضرت اباعبدالله (ع)
با هر عشقی
تفاوت دارد.
یک جرعه چای ساده
وقتی به عشق اباعبدالله
آماده و عرضه میشود
و با معرفت و عشق نوشیده میشود
بنیادِ کالبدِ فیزیکیِ آدمی را هم
تغییر میدهد؛
کالبدهای نادیدنی که
بماند!
این برکتِ عظیم را
شاید جای دیگری
اینگونه بیدریغ و فراوان
نشود یافت،
و کلاً الحمدلله!
▫️علیاکبر قزوینی